×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حرفهای دل تنگی

× مجموعه ای از سخنان عبرت آموز،داستان ،شعر و حرفهای دلهای تنگ
×

آدرس وبلاگ من

omidi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/omidi-omidi

× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

غرق معرفی

روزی لئو نیکلایویچ تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد . 

بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئو تولستوی هستم .

زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟

تولستوی در جواب گفت : 

شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید.

غلام رضا رحیمی (افشین)
دوشنبه 24 مرداد 1390 - 4:24:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


داستان جذابیت


مرگ


آب چشمه


چشم های دوباره


گفتـــــــــگو بــــــا خـــــــدا


دلیل عشق


قول پدر


درسی بزرگ از یک کودک


داستان خیر و صلاح


خدایا چرا من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

172637 بازدید

133 بازدید امروز

83 بازدید دیروز

320 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements