×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حرفهای دل تنگی

× مجموعه ای از سخنان عبرت آموز،داستان ،شعر و حرفهای دلهای تنگ
×

آدرس وبلاگ من

omidi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/omidi-omidi

× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

به او بگو دوستش دارم

حالا دلم لحظه به لحظه برای تو تنگ می شود کاش می شد آرزو کرد که لحظه ای خودم می شدی که این بی خود شدن ها را درک کنی!

این جا کسی هست که فرشته ی لحظه های دلتنگی ام را می شناسد، اگر هنوز هم حرف هایم را می خوانی به او بگو حس می کنم عجیب دوستش دارم.

حالا که تو پیدا شدی و حرف هایم را می خوانی پس به او بگو شاید حرف های تو را باور کند شاید من را لابه لای حرف هایت جست و جو کرد.

از او بپرس چگونه می تواند بدون من زندگی کند؟ بگو چرا اشک های مرا می بیند و نمی شکند؟ چگونه می تواند سکوتم را بشکند و حرف هایم را نزند؟ به او بگو این جا کسی هست که از زندگی خسته است بگو کسی به خاطر تو درد می کشد ولی تو حس نمی کنی.

به او بگو من از غروب عشق وحشت دارم بگو که از این کابوس های توی خواب، از این بودن های تکراری، نبودن های بی دلیل، از لهجه ی دلتنگی بغض هایم وحشت دارم.
به او بگو اگر هنوز هم مرا می بیند برگردد، بگو مرا از گریه های شبانه، از بغض های ناگهانه، از اشک های عاشقانه نجات دهد. به او بگو، اگر هنوز هم هستی اگر هنوز دلتنگی مرا باور داری.

برای من همین طور ناشناخته بمان اصلا پیام های مرا هم تو برسان ولی وارد خیابان من نشو من شهر شلوغ نمی خوام من تنها صدای پای یک نفر را می شنوم، من تنها با خیال یک نفر زندگی می کنم، من تنها فرشته ی دلتنگی خودم را می شناسم!

حرف هایم را بگو، من به او گفتم نفهمید، نخواند، شوخی گرفت ... این بار تو بگو قبل از این که دیر شود، قبل از این که مجبور شوم از تو و هر چه که هست دل بکنم.
به او بگو دارم فرار می کنم از خودم، بگو هزار بار درون خودم مزه ی درد را چشیدم به او بگو من را بفهمد، به او بگو چرا دلش برایم تنگ نمی شود؟ بگو چرا وقتی نیستم گریه نمی کند؟ بگو چرا از نبودم خسته نمی شود؟ به او بگو بدون من چگونه تحمل می کند؟ بگو چرا حرف هایم را نمی شنود؟ بگو چرا شعرهایم را معنی نمی کند؟ بگو چرا دردهایم را حس نمی کند؟

بگو چرا من باید این تلخی ها را تحمل کنم؟ چرا خودش را برایم تعریف نمی کند؟ بگو چرا این جمله ها دست از سرم برنمی دارند؟ چرا این روزهای دلتنگی ام تمام نمی شود؟ چرا این برگ های سبز، خشکی نگاهم را به تو نمی رسانند؟ چرا باران دلتنگی های مرا گریه نمی کند؟ چرا تگرگ صدای هق هق من را به گوش تو نمی رساند؟ چرا هیچ کس، هیچ کاری نمی کند؟ چرا کلاغ ها بغض های مرا قارقار نمی کنند؟ چرا جغد بی خوابی های مرا حرف نمی زند؟ چرا دنیا بدون من زندگی نمی کند؟
کاش خودم با تمام روزهای دلتنگی ام یک جا تمام می شدم، کاش این همه دغدغه فکرم را مشغول نمی کرد.
کاش او باشد و من هیچ وقت نباشم ...
تو من را می شناسی، فرشته ی لحظه های دلتنگی ام را می شناسی پس پیام هایم را خط به خط به او برسان که جز این کنی نمی بخشمت هرگز!

شنبه 29 مرداد 1390 - 4:29:01 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


داستان جذابیت


مرگ


آب چشمه


چشم های دوباره


گفتـــــــــگو بــــــا خـــــــدا


دلیل عشق


قول پدر


درسی بزرگ از یک کودک


داستان خیر و صلاح


خدایا چرا من


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

172631 بازدید

127 بازدید امروز

83 بازدید دیروز

314 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements